فرصت بخشیدن، فرصت صادق بودن و فرصت صبور بودن. فریدون محرابی بعد از تجربه طولانی در بازیگری، این باربا نمایش روشان همزمان در مقام کارگردان و بازیگر، تصمیم به تجربه در صحنه تئاتر گرفته است.
- نمایش روشان سفارش شما به نویسنده بود یا متن از قبل نوشته شده بود؟
سیاوش پاکراه قبلا این نمایشنامه را نوشته بود، متن را به من نشان داد و من از آن خوشم آمد و تصمیم گرفتم اجرایش کنم.
- اینکه قصه اصلی وامدار مسئله جنگ است تأثیری در جلب نظر شما داشت؟
واقعا نمیدانم، چون از اول که نمایشنامه را خواندم همه اینها در کنار هم بودند. برای همین نمیتوانم از هم مجزایشان کنم، اما چیزی که مسلم است؛ اتفاقی در کشور ما افتاد که ما هنوز اثراتش را میبینیم، با اینکه سالها از پایان جنگ گذشته اما خیلی از آدمها هنوز درگیر اثرات این اتفاق هستند؛ ضمن اینکه موضوع جنگ خودش به تنهایی موضوع گسترده ایاست و ابعاد مختلفی دارد، شما از زاویههای متفاوتی میتوانید به آن نگاه کنید، در همه دنیا در رابطه با مسئله جنگ این اتفاق افتاده و در بسیاری از شاخههای هنر هم به آن پرداخته شده، یکی از زوایایی که میشود به واسطه آن به جنگ نگاه کرد، جنگ و عشق است.
- تغییری هم در متن اولیه دادید؟
به لحاظ محتوایی خیر. فقط بعضی از دیالوگها کوتاهتر شد و بعضی جملهها. چون کلماتی هستند که در نوشتار مناسب هستند اما به لحاظ شنیداری کمی سنگین بهنظر میرسند، تغییرات در این حد بود.
- دیواری در دکور کار بود که عقب میرفت و بعضی از شخصیتها از پشت این دیوار به روی صحنه میآمدند، این فرم را چطور تعریف کردید؟
آن دیوار در اصل نماد ذهن سیاوش(شخصیت اصلی) است، درست از جایی که او شروع میکند به تعریف کردن دیوار عقب میرود مثل اینکه ذهن او باز میشود و شخصیتها و اتفاقات از ذهن او بیرون میآیند و درست در جایی که روایت او تمام میشود دوباره دیوار بسته میشود. روایت این داستان خط زمانی مشخصی ندارد، و به لحاظ تکنیکی کاری شده که گذشته و آینده در حال تعریف شود و سعی شده که این تفاوت زمانی با نورپردازی و اتفاقی که در دکور میافتد به تماشاگر منتقل شود.
- شما استفاده ویژهای از عنصر صدا در این کار داشتید، مثلا در استفاده از افکتها، در بخشی که نریشنهای شخصیت اصلی روی نوار صوت ضبط شده بود.
خوب اجرای هر نوع کاری احتیاج به یکسری ابزار دارد که این ابزارها با توجه به فرم کار، موضوع و حتی در تئاتر سالنی که در آن اجرا میکنید انتخاب میشوند. برای مثال من اگر میخواستم این کار را در سالن اصلی اجرا کنم از ابزارهای دیگری استفاده میکردم، اگر این کار سینمایی بود باز به ابزارهای دیگری احتیاج داشت قطعا روایتها کمتر میشد و به جای آن بیشتر از تصویر استفاده میشد. ما اینجا یک سالن کوچکی داشتیم با یک نمایشنامهای که شکل روایت داشت. بنابراین میخواستم قصه با کمترین حرکتها روایت شود، شما در بازی بازیگرها هم میبینید که حتی حرکات دست آنها هم کنترل شده است، این مسائل قبل از اجرا درنظر گرفته شد و با همکاری خوب بازیگران آقای بهرام ابراهیمی، خانم نگار عابدی، سیروس همتی، کیوان خانبگی و همه دوستانی که در کار با ما همکاری کردند به خوبی اجرا شد.